هوش مصنوعی: این شعر از زبان شاعری است که از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از دل خود گلایه می‌کند که چرا به جای انتخاب راه درست، به سوی درد و رنج کشیده شده است. شاعر از عشق بی‌پاسخ و ناامیدی‌هایش می‌نالد و از دل خود می‌خواهد که از این رنج‌ها دست بردارد. او همچنین از عواقب این عشق و تأثیرات منفی آن بر زندگی خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، موضوعات آن مانند عشق بی‌پاسخ و رنج‌های ناشی از آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۴۶۰

نه به اندازهٔ خود یار گزیدی، ای دل
تا رسیدی به بلایی که شنیدی، ای دل

سپر ناوک آن غمزه چرا گشتی باز؟
که به زخمی چو کبوتر برمیدی، ای دل

صفت بار بلایی، که کنون بر دل ماست
بارها گفتم و از من نشنیدی، ای دل

بی‌دلی رفتی و خود را بشکستی، ای تن
ترک سر گفتی و پشتم بخمیدی، ای دل

پیرهن چند کنم پاره ز سودای تو من؟
بس کن این پرده که بر من بدریدی، ای دل

هر دم از غصه جهانی بفروشی بر ما
سر خود گیر، که ما را نخریدی، ای دل

گرد این درد مپوی و سخن درد مگوی
که ازین باغ به جز درد نچیدی، ای دل

گر ز قدش نتوان جست کنار، از لب او
گوشه‌ای گیر، که بسیار دویدی، ای دل

اوحدی در کشد از دست تو دامن روزی
کین فضیحت به سر او تو کشیدی، ای دل
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.