هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از حرف الف به عنوان نمادی از عشق و وحدت استفاده می‌کند. او بیان می‌کند که همه چیز از الف آغاز می‌شود و هر چه غیر از آن باشد، برایش بی‌ارزش است. شاعر خود را غلام الف می‌داند و از عشق به الف سخن می‌گوید. او همچنین به حرکت و سکون، وحدت و کثرت، و نقش الف در ایجاد همه چیز اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و نمادین است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم فلسفی و عرفانی دارد. بنابراین، برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است.

غزل شمارهٔ ۴۷۲

من چو همین حرف الف دیده‌ام
حرف دگر زان نپسندیده‌ام

هر چه نه از پیش الف شد روان
همچو الف بر همه خندیده‌ام

هیچ ندارد الف عاشقان
هیچ ندارم، که نترسیده‌ام

چون ز الف شد همه حرفی پدید
من همه دیدم، چو الف دیده‌ام

چون بهم آمد الفی، راست شد
هر نقطی کز همگان چیده‌ام

پیش الف بسکه فتادم چو با
ها شدم، از بسکه بغلتیده‌ام

ها چو شود راست چه باشد؟ الف
گفته شد آن حرف که پوشیده‌ام

بوسه زدم پای الف را ولی
دست خودم بود که بوسیده‌ام

من الف وصلم و جز نام وصل
هر چه بگفتند بنشنیده‌ام

پر بنوشتند ولی یاد من
هیچ نکردند و نرنجیده‌ام

زان خط و زان نقطه نشان کس نداد
جز الف، از هر که بپرسیده‌ام

پای و سرم در حرکت گم که شد
هم به سکونیست که ورزیده‌ام

چون الف از عشق بگشتم به سر
وز سر این عشق نگردیده‌ام

گر نه غلام الفم، همچو لام
در الف از بهر چه پیچیده‌ام؟

چون الف صدر نشین اوحدیست
بی‌سخن او به چه ارزیده‌ام؟
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.