هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دلدادگی خود به معشوق سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که پیش از عاشق شدن، زندگی آرامی داشت، اما پس از عاشق شدن، همه چیز را فدای معشوق کرد. شاعر از جفاهای معشوق و رنج‌های عشق می‌گوید، اما با این وجود، همچنان امیدوار و وفادار است. او از نقش معشوق بر قلب خود و از تلاش‌هایش برای جلب توجه معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۴۸۳

پیشتر از عاشقی عافیتی داشتم
بر تو چو عاشق شدم آن همه بگذاشتم

نقش بسی دیدم از دفتر خوبی ولی
بر ورق سینه جز نقش تو ننگاشتم

تا بتو پرداختم خلوت دل را تمام
سایهٔ خود نیز را مشغله پنداشتم

چاه که می‌ساختند بر ره من دلبران
پیش زنخدان تو جمله بینباشتم

شد ز جفای تو دل پرخلل و خون، ولی
من ز جفا هر چه شد ناشده انگاشتم

تشنهٔ لعل توام دیگر ازان می‌دهد
زلف چو شام تو از خون جگر چاشتم

من بتو امیدوار، تا بر شادی خورم
خود همه اندوه بود، تخم که من کاشتم

گر چه برافراشتم سر به هنر در جهان
در قدمت می‌نهم سر که برافراشتم

گوش دلم تا شنید نام ترا کافرم
از سخن اوحدی گر خبری داشتم
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.