هوش مصنوعی:
این متن به توصیف یک تجربه روحانی و عرفانی میپردازد که در آن شاعر از سفر روحانی خود به سوی معراج و دیدار با موجودات الهی مانند جبرئیل و روحالقدس سخن میگوید. او از گذر از جهان مادی و رسیدن به مقامات عرفانی و درک حقایق معنوی صحبت میکند. در این سفر، شاعر به درک عمیقی از قرب الهی و بینیازی از مکان و زمان میرسد و از وهم و هوسهای دنیوی رها میشود.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم دینی و عرفانی دارد. همچنین، استفاده از زبان شعری و استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۴۹۲
معراج ما به روح و روان بود صبح دم
دیدار ما به دیدهٔ جان بود صبح دم
آن دلفروز پرده برانداخت همچو روز
از چشم غیر اگرچه نهان بود صبح دم
چون فکرتم ز انفس و آفاق در گذشت
پرواز من برون ز جهان بود صبحدم
با جبرئیل عقل روانم، که شاد باد،
از رفرف دماغ روان بود صبح دم
جایی رسید فکرم و بگذشت، کندرو
روحالقدس کشیده عنان بود صبح دم
طاوس جانم از هوس منتهای وصل
بر شاخ سدره جلوه کنان بود صبح دم
دریافتم ز قرب مکانی و منزلی
کان جانه منزل و نه مکان بود صبح دم
اندیشها که وهم هراسنده کرده بود
با شوق گفتنم نه چنان بود صبحدم
و آن سودها که نفس هوس پیشه جمع داشت
در کوی عشق جمله زیان بود صبح دم
او خود ثنای خود به خودی گفت: کاوحدی
از وصف حال کند زبان بود صبحدم
دیدار ما به دیدهٔ جان بود صبح دم
آن دلفروز پرده برانداخت همچو روز
از چشم غیر اگرچه نهان بود صبح دم
چون فکرتم ز انفس و آفاق در گذشت
پرواز من برون ز جهان بود صبحدم
با جبرئیل عقل روانم، که شاد باد،
از رفرف دماغ روان بود صبح دم
جایی رسید فکرم و بگذشت، کندرو
روحالقدس کشیده عنان بود صبح دم
طاوس جانم از هوس منتهای وصل
بر شاخ سدره جلوه کنان بود صبح دم
دریافتم ز قرب مکانی و منزلی
کان جانه منزل و نه مکان بود صبح دم
اندیشها که وهم هراسنده کرده بود
با شوق گفتنم نه چنان بود صبحدم
و آن سودها که نفس هوس پیشه جمع داشت
در کوی عشق جمله زیان بود صبح دم
او خود ثنای خود به خودی گفت: کاوحدی
از وصف حال کند زبان بود صبحدم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.