هوش مصنوعی: شاعر در این شعر عاشقانه، از عشق عمیق و بی‌قید و شرط خود به معشوق سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که حتی اگر دنیا علیه او شود، با وجود داشتن معشوق، هیچ ترس و نگرانی ندارد. شاعر از درد فراق و شکست عاطفی می‌گوید، اما همچنان عشقش را حفظ کرده و از معشوق می‌خواهد که او را درک کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی و مفاهیم انتزاعی عشق و فراق دارد.

غزل شمارهٔ ۵۱۹

گمان مبر که ز مهر تو دست وادارم
که گر چه خاک زمینم کنی، هوا دارم

اگر جهان همه دشمن شوند باکی نیست
مرا ز غیر چه اندیشه؟ چون ترا دارم

مرا که روز و شب اندیشهٔ تو باید کرد
نظر به مصلحت کار خود کجا دارم؟

به وصل روی تو ایمن کجا توانم بود؟
که دشمنی چو فراق تو در قفا دارم

دلم شکستی و مهرت وفا نکرد، که من
به خردهای چنان با تو ماجرا دارم

ز آشنا دل مردم درست گردد و من
شکسته دل شدن از یار آشنا دارم

قبول کن ز من، ای اوحدی و قصهٔ عقل
به من مگوی، که من درد بی‌دوا دارم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.