هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و رنج ناشی از آن سخن می‌گوید. او خود را مانند پروانه‌ای می‌بیند که در آتش عشق می‌سوزد و حاضر است همه چیز، حتی خانه و زندگی خود را برای این عشق فدا کند. شاعر از بیگانگی و دوری معشوق رنج می‌برد و در نهایت تصمیم می‌گیرد که با آتش عشق، همه چیز را بسوزاند و از بین ببرد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۳۲

روزی بر آن شمع چو پروانه بسوزم
در خویش زنم آتش و مردانه بسوزم

چون با من بیگانه غمش را سر خویشست
با خویش در آمیزم و بیگانه بسوزم

دیوانه شوم، سر به خرابات برآرم
بر خویش دل عاقل و دیوانه بسوزم

گر آتش اندوه برین آب بماند
هم رخت براندازم و هم خانه بسوزم

در وصل دلم را نه به پیمانه دهد می
در می‌فگنم آتش و پیمانه بسوزم

یاران همه در گلشن وصلند به شادی
من چند درین گلخن ویرانه بسوزم؟

گر بر گذرم دام نهد، اوحدی، این بار
هم دام بدرانم و همه دانه بسوزم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.