هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و فرار از دردها و مشکلات سخن می‌گوید. او از مستی و عشق به یار خود می‌گریزد، اما در عین حال به او وابسته است. شاعر از دشمنی‌ها و مشکلات دوری می‌کند و به دنبال آرامش و صلح است. او از بارهای سنگین زندگی و افراد ناسازگار فرار می‌کند و به یار خود پناه می‌برد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۵۳۴

من مستم و ز مستی در یار می‌گریزم
زنار بسته محکم، زین نار میگریزم

هر چند بادهٔ او مرد افگنست و قاتل
من جای خویش دیدم، هشیار میگریزم

بر خار می‌نشینم، گل را ز دور بینم
تا دشمنم نگوید: کز خار می‌گریزم

چون ماهی به شستم، در دامم و به دستم
با آنکه از کف او بسیار می‌گریزم

با یار بود میلم وقتی به غار بودن
اکنون که یار برگشت از غار می‌گریزم

بار و خری که با من دیدی بسان عیسی
زان خر بیوفتادم، زان بار می‌گریزم

ماهی که دور بودی وز ما نفور بودی
چون یار اوحدی شد ز اغیار می‌گریزم
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.