هوش مصنوعی:
شاعر در این متن عشق عمیق خود را به معشوق بیان میکند و اظهار میدارد که حاضر است همه چیز را فدا کند تا در کنار او باشد. او از زهد و نماز و ورع دوری میکند و تنها آرزویش این است که عاشق مسکین و زار معشوق باشد. شاعر حتی در مرگ نیز آرزو دارد که سوگوار معشوق باشد و هیچ امیدی به بهشت ندارد مگر اینکه در جوار معشوق باشد.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عشق و فداکاری است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم فلسفی و عرفانی موجود در متن نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد.
غزل شمارهٔ ۵۳۵
مرا مجال نباشد که: یار او باشم
مگر همین که: به دل دوستار او باشم
اگر بهر دو جهانش بها کنم یک موی
هنوز در دو جهان شرمسار او باشم
مرا به زهد و نماز و ورع چه میخوانی؟
بهل، که عاشق مسکین زار او باشم
چو خاک بر درش افتادهام بدان امید
که: او گذر کند و در گذار او باشم
گمان مبر که: کنم رغبت بهشت مگر
به شرط آنکه هم اندر جوار او باشم
ز خون دیده کنارم پرست هر دم و نیست
امید آنکه دمی در کنار او باشم
دیار خویش رها کردهام بدان سودا
که چون اجل برسد در دیار او باشم
کفن سیاه کنم روز مرگ، تا باری
پس از وفات همان سوکوار او باشم
کجا به اوحدی امید در توانم بست؟
من شکسته که امیدوار او باشم
مگر همین که: به دل دوستار او باشم
اگر بهر دو جهانش بها کنم یک موی
هنوز در دو جهان شرمسار او باشم
مرا به زهد و نماز و ورع چه میخوانی؟
بهل، که عاشق مسکین زار او باشم
چو خاک بر درش افتادهام بدان امید
که: او گذر کند و در گذار او باشم
گمان مبر که: کنم رغبت بهشت مگر
به شرط آنکه هم اندر جوار او باشم
ز خون دیده کنارم پرست هر دم و نیست
امید آنکه دمی در کنار او باشم
دیار خویش رها کردهام بدان سودا
که چون اجل برسد در دیار او باشم
کفن سیاه کنم روز مرگ، تا باری
پس از وفات همان سوکوار او باشم
کجا به اوحدی امید در توانم بست؟
من شکسته که امیدوار او باشم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.