هوش مصنوعی: شاعر در این متن بیان می‌کند که از ننگ و نام، مراد و کام، دام و دانه، بار و اکرام، ایام و سرانجام، پیغام و دشنام، و عام و خاص فارغ است. او به جای توجه به این امور، به عشق و دوست دل بسته و از همه چیز رها شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۴۳

من دل به ننگ دارم و از نام فارغم
ترک مراد کردم و از کام فارغم

خلق از برای دانه به دام اوفتاده، من
در دانه دل نبستم و از دام فارغم

دربان اگر نمی‌دهدم بار، دل خوشم
سلطان اگر نمی‌کند اکرام فارغم

فارغ نشستن تو به ایام ساعتیست
آن کس منم که در همه ایام فارغم

خامی اگر ز دور خیالی همی پزد
من سوختم ز پخته و از خام فارغم

کس چون کند ز بهر سرانجام ترک جام؟
جامی بده، که من ز سرانجام فارغم

ای باد صبح‌دم، ز سر کوی آن نگار
بویی به من رسان، که ز پیغام فارغم

گر می‌زند معاینه شمشیر، حاکمست
ور می‌دهد مکابره دشنام، فارغم

گر اوحدی ز سرزنش عام خسته شد
من خاص دوست گشتم و از عام فارغم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.