هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دل‌بستگی خود به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که از حال و روز خود و دل‌بستگی‌اش به معشوق آگاهی ندارد. او از معشوق می‌خواهد که دیگر از او نپرسد چرا لاغر شده یا چرا دلش دیوانه شده است، زیرا معشوق خود عامل این حالات است. شاعر به معشوق می‌گوید که او ماه است و شاعر مشتری او.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۵۵۰

پر از دل مپرس، ای پری، من چه دانم؟
ز مردم تو دل می‌بری، من چه دانم؟

چه گویی: بدان تا کجا شد دل تو؟
ز من چون تو داناتری، من چه دانم؟

مرا چند پرسی که: لاغر چرایی؟
تو این بنده می‌پروری، من چه دانم؟

ز من صبر جستی و عقل و سکونت
پریشانم، این داوری من چه دانم؟

نمودی که: چون فاش گردید رازت؟
تو این پرده‌ها میدری، من چه دانم؟

مپرس اینکه: دیوانه چون شد دل تو؟
به دست تو بود، ای پری، من چه دانم؟

مگو: کاوحدی چون خریدار من شد؟
تویی ماه و او مشتری، من چه دانم؟
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.