هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق، وفاداری، وابستگی به معشوق، و تحولات روحی و عاطفی خود سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که اگر معشوق با او همراه شود، او نیز وفادار خواهد بود و در راه عشق تلاش خواهد کرد. شاعر از حالات مختلف روحی خود، از جمله شادی، غم، و تحولات درونی سخن می‌گوید و به نوعی از راز و نیاز عاشقانه و عرفانی پرده برمی‌دارد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم و اصطلاحات به‌کار رفته در شعر نیاز به دانش ادبی و تجربه‌ی زندگی بیشتری دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۵۷۷

گر یار شوی با من، در عهد تو یار آیم
ور زانکه نگه داری، روزیت به کار آیم

ای پردهٔ عار خود و ندر دم مار خود
تا غرهٔ خود باشی، مشنو که به کار آیم

من دولت بیدارم، کز بهر سحر خیزان
در ظلمت شب پویم، با نور نهار آیم

روزم نتوان دیدن، زیرا که به گردیدن
با چتر و علم باشم؛ با گرد و غبار آیم

سلطان جمالم من، فرخنده هلالم من
آگاه به بالم من، ناگاه به بار آیم

گر جامه دراندازی وز جسم برون تازی
در جسم تو جان گردم، در پود تو تار آیم

در منظر خوبان تو آن روز تماشا کن
کز منظرهٔ ایشان بر برج حصار آیم

سر جملهٔ اعدادم، نه زایم و نه زادم
هر جا که کنی یادم، در صدر شمار آیم

گه نام و لقب جویم، تا در بن چاه افتم
گه کنیت خود گویم، تا بر سر دار آیم

رازم بندانی تو، ضبطم نتوانی تو
روزیم یکی بینی، یک روز هزار آیم

نی چونم و نی چندم، هم زهرم و هم قندم
گاه از لب گل خندم، گه بر سر خار آیم

گاه از پی یک رنگی، با مطرب و با چنگی
اسلام بر افگنده، در شهر تتار آیم

اینست قرار من: کز غیر نماند کس
چون غیر فنا گردد، آنگه به قرار آیم

با جمله درین آبم، خفتند و نه در خوابم
تا غرقه شوند اینها، پس من به کنار آیم

ز آهاد بپرهیزم، در اوحدی آویزم
خود مشغله انگیزم، خود مشعله‌دار آیم
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.