هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از اوحدی بیانگر عشق و دلدادگی شاعر به معشوق است. شاعر از عشق و فداکاری خود سخن می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که او را از خود دور نکند. همچنین، شاعر به عواقب عشق و آهی که در دل شب کشیده است اشاره می‌کند و از معشوق می‌خواهد که او را بپذیرد. در نهایت، شاعر از رازداری خود سخن می‌گوید و از دیگران می‌خواهد که پرده‌های راز او را ببینند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۵۷۸

تا بر آن عارض زیبا نظر انداخته‌ایم
خانهٔ عقل به یک بار برانداخته‌ایم

بر دل ما دگر آن یار کمان ابرو تیر
گو: مینداز، که ما خود سپر انداخته‌ایم

هیچ شک نیست که: روزی اثری خواهد کرد
تیر آهی که به وقت سحر انداخته‌ایم

ای که قصد سر ما داری، اگر لایق تست
بپذیرش، که به پای تو در انداخته‌ایم

به جفا از در خود دور مگردان ما را
تا بجوییم دلی را که در انداخته‌ایم

قدر خاک درت اینها چه شناسند؟ که آن
توتیاییست که ما در بصر انداخته‌ایم

اوحدی راز خود از خلق نمی‌پوشاند
گو: ببینید که: ما پرده در انداخته‌ایم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.