هوش مصنوعی: این متن شعری است که به جستجوی معنای زندگی و حقیقت وجودی می‌پردازد. شاعر از طریق پرسش‌های فلسفی و عرفانی، به دنبال درک عمیق‌تری از جهان و خود است. او از بت‌گر دانا، حکیمان، مسیحا و دیگران می‌پرسد تا به حقیقت برسد. در نهایت، شاعر به این نتیجه می‌رسد که حقیقت را باید از داننده‌ای واحد جستجو کرد و درک آن فراتر از پرسش‌های معمولی است.
رده سنی: 18+ این متن شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که برای درک کامل آن، نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. مفاهیمی مانند جستجوی حقیقت، معنای زندگی و وجود خداوند، معمولاً برای نوجوانان و جوانان قابل درک‌تر است و نیاز به سطحی از تفکر انتزاعی دارد که معمولاً در سنین بالاتر شکل می‌گیرد.

غزل شمارهٔ ۵۸۹

حال این پیکر از آن بتگر دانا پرسیم
یا خود از پیش حکیمان توانا پرسیم

چه طلسمست درین گنج و چه رسمست او را
یا چه اسمست؟ کسی نیست کزو وا پرسیم

راه بسیار درین خانه، ولیکن ما را
راه آن نیست که گوییم سخن، یا پرسیم

هر که ما را بشناسد به خدا راه برد
کو شناسنده؟ که از وی سخن ما پرسیم

جان مسیحست و صلیبش تن و این معنی را
زود دانیم اگر پیش مسیحا پرسیم

سر فرزند درین خانه نشد پیدا، لیک
چون به آن خانه در آییم ز بابا پرسیم

روح را پیشتر از آدم و حوا اصلیست
ما نه طفلیم، که از آدم و حوا پرسیم

صد هزار اسم فزونست و مسماش یکی
اسم جوییم کنون؟ یا ز مسما پرسیم؟

حال امروز بپرسیم ز داننده به نقد
حال فردا بگذاریم، که فردا پرسیم

قطره‌ای بیش نباشد دو جهان از دریاش
صفت قطره همان به که ز دریا پرسیم

اوحدی، رو، تو سخن گوی که مقصود سخن
یک حدیثست و هم از مردم یکتا پرسیم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.