هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و درد ناشی از آن سخن می‌گوید. او از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر خود و دیگران صحبت می‌کند و از رنجی که در دل دارد، اما آن را پنهان می‌کند. شاعر همچنین به طبیب خود اشاره می‌کند که باید از وضعیت او آگاه شود، زیرا چشم‌های رنجور او حتی برای یک لحظه هم به خواب نمی‌روند. در نهایت، شاعر اظهار می‌کند که عشق معشوق پرده‌های پنهان‌کاری را کنار خواهد زد.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عشق و رنج است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۶۰۲

به نام ایزد! چه رویست این؟ که حیرانند ازو حوران
چنین شیرین نباشد در سپاه خسرو توران

دلم نزدیک آن آمد که: از درد تو خون گردد
ولی پوشیده میدارم نشان دردش از دوران

بخندی چون مرا بینی که: خون میگریم از عشقت
ز مثل این خرابی‌ها چه غم دارند معموران؟

چو شاخ گل زر عنایی بهر دستی همی گردی
دریغ آمد مرا شمعی چنین در دست بی‌نوران

تو چندین شکر از تنگ دهان خود فرو ریزی
ندانستی که: از گرمی بجوش آیند محروران؟

طبیب خفتهٔ ما را همی باید خبر کردن
که: امشب ساعتی بر هم نیامد چشم رنجوران

ز نوش حقهٔ لعل تو چون شهدی طلب داردم
رقیبانت همی جوشند گرد من چو زنبوران

نظر بر منظر خوب تو تا کردم، دل خود را
تهی میدارم از سودای دلبندان و منظوران

مدار از اوحدی امید دین‌داری و مستوری
که عشقت پرده بر خواهد گرفت از کار مستوران
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.