۳۲۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۰۵

ای پیک نامه بر، خبر او به ما رسان
بویی ز کوی صدق به اهل صفا رسان

بیگانه را خبر مده از حال این سخن
زان آشنا بیار و بدین آشنا رسان

جای حدیث او دل آشفتهٔ منست
بشنو حدیثش و چو شنیدی به جا رسان

پوشیده نیست تندی و گفتار تلخ او
رو هرچه بشنوی تو مپوشان و وارسان

یا روی او ز دور درآور به چشم من
یا روی من به خاک در آن سرا رسان

زآن آفتاب رخ صفت پرتوی مگوی
یا چند ذره را ز زمین بر هوا رسان

ما را به آستانهٔ آن بت چو بار نیست
خدمت گریم، بر در اومان دعا رسان

آه و فغان اوحدی امشب، تو ای رسول
از جبرئیل بگذر و پیش خدا رسان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.