۳۱۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۰۶

ای صبا، حال من بدو برسان
نه چنان سرسری، نکو برسان

سخن من نه بیش گوی و نه کم
آنچه من گویمت، بگو، برسان

به زبان کسش مده پیغام
خود سخن گوی و روبرو برسان

نامه با خودنگاه دار و چو او
با تو گوید که، نامه کو؟ برسان

گر مجالت نباشد اول روز
فرصتی نیک‌تر بجو، برسان

قصهٔ این غریب سرگشته
پیش آن ماه تندخو برسان

حلقه‌ای باز کن ز طرهٔ او
حلقه بگذاشتیم، بو برسان

سخن چشم همچو جوی مرا
بنگار بهانه جو برسان

اوحدی گر چه در غمش یکتاست
تو سلام هزار تو برسان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.