هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر عشق و شیفتگی شاعر به زیبایی و جذابیت ترکان است. شاعر از عشق خود به ترکان سخن می‌گوید و بیان می‌کند که حتی در لحظات آخر زندگی و در بهشت نیز نمی‌تواند از فکر و ذکر آنان رها شود. او از زیبایی ابروها، چشمان و موهای ترکان سخن می‌گوید و عشق خود را به آنان به عنوان فرمان عشق می‌پذیرد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارد.

غزل شمارهٔ ۶۰۸

شب قدرست و روز عید زلف و روی این ترکان
نمی‌باشد دل ما را شکیب از روی این ترکان

به چشم روزه‌داران از کنار بام هر شامی
هلال عید را ماند خم ابروی این ترکان

پلنگان را چو آهو گیرد از روباه بازیها
دو چشم مست صید انداز بی‌آهوی این ترکان

چو میخ خیمه گر خصمان بکوبندم به خواری سر
نخواهم خیمه برکندن من از پهلوی این ترکان

در آن روزی که سوی قبله گردانند رویم را
رخم در قبله باشد، لیک چشمم سوی این ترکان

دهانم چون فرو بندد ز گفتن وقت جان دادن
زبانم در خروش آید ز گفت و گوی این ترکان

گرم در جنت فردوس پیش حور بنشانند
مکن باور که: بنشینم ز جست و جوی این ترکان

چو چوگان گشت در غم پشت و می‌دانم من خسته
که سرنیزم بگردد بر زمین چون گوی این ترکان

درآویزند با من هر شبی سرمست و فرصت نه
که چون مستان در آویزم شبی با موی این ترکان

به حکم چشم ترک او نهادم سر، چو دانستم
که سر بیرون نشاید بردن از یرغوی این ترکان

منه، گو، محتسب بر من ز حکم شرع تکلیفی
که من فرمان عشق آوردم از اردوی این ترکان

مبارکباد دل کردم درین سودا و می‌دانم
که گردد اوحدی مقبل، چو شد هندوی این ترکان
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.