هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از ناامیدی و خواری‌هایی که در راه عشق متحمل شده، شکایت می‌کند و بیان می‌کند که گفتن رازهایش به افراد ناآگاه بی‌فایده است. همچنین، او از نام نیکویی که در عشق به دست نیاورده، اظهار ناراحتی می‌کند و به دیگران توصیه می‌کند که در مواجهه با رقیبان، رفتار مناسبی داشته باشند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و اجتماعی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و خواری در عشق ممکن است برای سنین پایین‌تر نامناسب یا سخت‌فهم باشد.

غزل شمارهٔ ۶۰۹

تا برگذشت پیشم باز آن پری خرامان
نقش مرا فرو شست از لوح نیک نامان

ای همرهان، به منزل گر بازگشت باشد
با قوم ما بگویید احوال دل به دامان

زین پیش جمع بودم و اکنون نمی‌گذارد
دستم به کار دانش، پایم بزیر دامان

خواری کند پیاپی و آنگاه بر چه دلها؟
یاری کند دمادم و آنگاه با کدامان؟

در آتشم بسوزد هر ساعتی ولیکن
بی‌حاصلست گفتن اسرار خود به خامان

ذوق تمام دارد گفتار من ولیکن
نیکو نمی‌نشیند در طبع ناتمامان

روزی رقیب خود را گر بر گذر بینی
چندین لگد مزن، گو، در کار پست نامان

ای اوحدی، چه جویی از عشق نام نیکو؟
کز عشق هیچ کس را کاری نشد به سامان

از جور او شکایت چندین مکن، که این جا
بسیار جور بینی از خواجه بر غلامان
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۰۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.