هوش مصنوعی: این شعر از عشق و رنج عاشقانه سخن می‌گوید. شاعر از درد عشق و جفای معشوق می‌نالد و بیان می‌کند که عشق او را سوزانده و از پا درآورده است. او از ناشناخته بودن سرنوشت این عشق و وفا نکردن معشوق شکایت دارد و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که تنها راه چاره، تحمل این رنج و ساختن خود است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، بیان درد و رنج عاشقانه و مفاهیم فلسفی موجود در شعر نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۶۱۳

آن کمان ابرو به تیر انداختن
عالمی را صید خواهد ساختن

چون کمان در خود کشید اول مرا
آخرم خواهد چو تیر انداختن

تاختن خواهد گرفتن بی‌سخن
لشکر حسنش به اول تاختن

او نمی‌دانم چه سر دارد؟ ولی
سر که من دارم بخواهم باختن

زان پری چندین جفا نیکو نبود
وانگهی حق وفا نشناختن

هم ز دردی شد چنین لاغر تنم
کی توان بی‌آتشی بگداختن؟

اوحدی، چون دوست می‌سوزاندت
نیست تدبیر تو الا ساختن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.