هوش مصنوعی: شاعر از رنج‌ها و ناملایمات زندگی شکایت می‌کند و از رفتار ناعادلانه و بی‌رحمی دیگران گله می‌کند. او از این که مورد ظلم قرار گرفته و از عشق و محبت محروم شده است، ابراز ناراحتی می‌کند و از این که دیگران به جای کمک، بر رنج‌های او افزوده‌اند، شکایت دارد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و اجتماعی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌های زندگی دارد. همچنین، موضوعاتی مانند ظلم و بی‌عدالتی ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین و نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۶۱۴

تا به کی این بستن و بگسیختن؟
سیر نگشتی تو ز خون ریختن؟

چیست چنین مست شدن وانگهی
با من بیچاره بر آویختن؟

بر لب بدخواه زدن آب وصل
وز تن من گرد بر انگیختن؟

سیم تنا، خوش عملی نیست این
دل ز کسان بردن و بگریختن

پردهٔ صد دل به دریدن به جور
پردهٔ رخسار در آویختن

خاک توام، ای پسر، آخر چراست؟
بر سر ما خاک جفا بیختن

دست ندارد ز تو باز اوحدی
گر چه نداری سر آمیختن
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.