هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از اوحدی مراغه‌ای است که در آن شاعر از عشق و فراق سخن می‌گوید و از معشوق خود می‌خواهد که به او توجه کند و رنج‌هایش را تسکین دهد. او از حسادت دشمنان و تلخی فراق شکایت می‌کند و از معشوق می‌خواهد که با بوسه‌ای لب‌های خشکش را تر کند و شوری در جهان بیافریند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۶۳۳

خلاف دشمنان روزی نظر بر دوستان افگن
حسودان را بخوابان چشم و بندی بر زبان افگن

دهانم خشک و لب تلخ از فراق تست، یک باری
لب خشک مرا ترساز و بوسی در دهان افگن

کمان ابروان نقدست و تیر غمزه چشمت را
به نام عاشقان زان چشم تیری در کمان افگن

به خاموشی چرا زین‌گونه عیشم تلخ میداری؟
لب شیرین ز هم بگشا و شوری در جهان افگن

به تحقیق از میانت کس نشانی چون نمی‌یابد
ز لطف آن کمر، باری، حدیثی بر زبان افگن

چو خواهم بوسه‌ای، گویی: ترا اینها زیان دارد
کنون تا وقت سود آید، به نقدم، در زیان افگن

چو خاک آستان تست نام اوحدی، روزی
اگر گردن بپیچاند سرش بر آستان افگن
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.