هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق نافرجام و دردهای عاطفی خود سخن می‌گوید. او از بی‌توجهی معشوق و رنج‌هایی که متحمل شده، شکایت می‌کند و از تأثیرات منفی این عشق بر زندگی خود می‌نالد. شاعر همچنین از زیبایی و جذابیت معشوق و ناتوانی خود در رهایی از این عشق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین آن مانند درد عشق و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۶۳۶

عشق نورزیده بود جان سبکبار من
بر تو مرا فتنه کرد این دل بی‌کار من

گر خبر از درد من نیست ترا، در نگر
تا بتو گوید درست روی چو دینار من

ای که بیازرده‌ای بی‌سببم بارها
تا توچه میخواستی از من و آزار من؟

زلف تو در راه دل دام بلا چون نهاد
روی چو گل را بگو تا: ننهد خار من

روی پشیمان شدن نیست، که در عشق تو
نایب قاضی نوشت حجت اقرار من

خود چه حبیبی؟ بتا، یا چه طبیبی؟ که هیچ
از تو دوایی ندید این دل بیمار من

چارهٔ کارم نهان گر بکنی می‌توان
لیک تو خود فارغی از من و افکار من

عشق تو هم برگسیخت رشتهٔ تسبیح دل
حسن تو بر باد داد خرمن کردار من

پیش تو بادیست سرد آه دل اوحدی
با همه کز آه اوست گرمی بازار من
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.