هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او از دلبری سنگیندل شکایت میکند که باعث نابودی عقل و دلش شده است. شاعر از غم و اندوهی که از این عشق نصیبش شده، سخن میگوید و اظهار میکند که حتی عقلش نیز به او میگوید که بارها از این عشق آسیب دیده است. او از دست دادن چیزهای ارزشمندش به دلیل این عشق شکایت میکند و در نهایت اظهار میکند که حتی شادیاش نیز به غم تبدیل شده است. شاعر در پایان بیان میکند که اگر به درگاه شاه راه یابد، یا دولت او را میخواهد یا داد از دست او.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.
غزل شمارهٔ ۶۶۱
ای دلبر سنگین دل، فریاد ز دست تو
دستی، که دل من شد بر باد ز دست تو
کی راست شود کارم؟ زین غصه که من دارم
ای کار مرا ویران بنیاد ز دست تو
عقلم چو دهد یاری، گوید که: درین زاری
آنست که صد نوبت افتاد ز دست تو
دادی ز جفا نوشم، تا گشت فراموشم
چیزی که مرا بودی بر یاد، ز دست تو
از بند رها میکن، مملوک و بها میکن
کین بنده نخواهد شد آزاد ز دست تو
شادی به غمت دادم و اکنون ز غمت شادم
زیرا که نشاید شد دلشاد ز دست تو
چون اوحدی ار راهم باشد به در شاهم
یا دولت او خواهم یا داد ز دست تو
دستی، که دل من شد بر باد ز دست تو
کی راست شود کارم؟ زین غصه که من دارم
ای کار مرا ویران بنیاد ز دست تو
عقلم چو دهد یاری، گوید که: درین زاری
آنست که صد نوبت افتاد ز دست تو
دادی ز جفا نوشم، تا گشت فراموشم
چیزی که مرا بودی بر یاد، ز دست تو
از بند رها میکن، مملوک و بها میکن
کین بنده نخواهد شد آزاد ز دست تو
شادی به غمت دادم و اکنون ز غمت شادم
زیرا که نشاید شد دلشاد ز دست تو
چون اوحدی ار راهم باشد به در شاهم
یا دولت او خواهم یا داد ز دست تو
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.