هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به مفاهیم عمیق معنوی و رابطه انسان با خدا می‌پردازد. شاعر از ناآگاهی انسان نسبت به حقیقت وجودی خود و خدا سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که بدون رهایی از خودپرستی و شناخت حقیقی، درک معنای واقعی عبادت و قرب به خدا ممکن نیست.
رده سنی: 18+ متن حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. این مفاهیم برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است پیچیده و ناملموس باشد.

غزل شمارهٔ ۶۷۶

گر چه زان ما گشتی، سر ما چه دانی تو؟
ور چه مات می‌خوانیم، این دعا چه دانی تو؟

چون ز خود نشد خالی هیچ نفس خودبینت
از خدا سفر کردن، در خدا چه دانی تو؟

شب چو خفته می‌باشی تا به روز در خلوت
گر هدر شودخونی، یا هبا چه دانی تو؟

ای که مرد معنی را زیر خرقه می‌جویی
آن کلاه داران را در قبا چه دانی تو؟

«ها» و «هو» که در حالت می‌زنی و او ناید
چون ندیده‌ای او را «هو» و «ها» چه دانی تو؟

هفت عضو سرکش را زیر پای ناکرده
آسمان هفتم را زیر پا چه دانی تو؟

جز رضای خود چیزی چون نجسته‌ای هرگز
از سخط کجا ترسی؟ یا رضا چه دانی تو؟

گفتی: آشنا گشتم با خدای در معنی
ای ز عقل بیگانه، آشنا چه دانی تو؟

اوحدی صفت با او هر چه گفتی آن بشنو
لیکن اندرین گنبد این صدا چه دانی تو؟
وزن: فاعلن مفاعیلن فاعلن مفاعیلن (مقتضب مثمن مطوی مقطوع)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.