هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از اوحدی، شاعر ایرانی، بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و عذاب‌های ناشی از عشق است. شاعر از زیبایی معشوق و تأثیرات عمیق آن بر دل و جان خود سخن می‌گوید و از رنج‌ها و لذت‌های عشق می‌نالد. او از تأثیرات جادویی معشوق بر روح و روان خود سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که شبی را با معشوق بیدار بماند و از شراب عشق بنوشد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا بتواند به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۷۰۲

ای مرغزار جانها لعل تو آب داده
وی تب کشیده دل را زلف تو تاب داده

رویت به یک لطیفه مه را سپر شکسته
چشمت به نیم غمزه دل را جواب داده

دل را لب تو از می تاراج روح کرده
جان را رخ تو از خوی بوی گلاب داده

پیش رخ و جبینت باج و خراج هر دم
هم مشتری کشیده، هم آفتاب داده

بیدار با تو خواهم یکشب که باده نوشم
وان مردم دگر را سر سوی خواب داده

چشم من از خیالت هر سوزنی که بسته
توفان گریه آن را یکسر به آب داده

فردا مگر عقوبت کم باشد اوحدی را
امروز عشقت او را چندین عذاب داده
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.