هوش مصنوعی: شاعر از ساقی می‌خواهد که جامی شراب به او بدهد تا از غم و نگرانی رها شود. او از ساقی می‌خواهد که به او بوسه‌ای بدهد و شرابی حرام به او تقدیم کند. شاعر همچنین از باد می‌خواهد که سلام او را به معشوقش برساند و از او بخواهد که برای مدتی ننگ و نام را فراموش کند. در نهایت، شاعر از ساقی می‌خواهد که شرابی ناب به او بدهد تا بتواند به وصال معشوق برسد.
رده سنی: 18+ متن شامل مفاهیمی مانند شراب و عشق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نباشد. همچنین، استفاده از واژه‌ها و مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی نیاز به درک و بلوغ فکری بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۷۰۳

ساقیا، خیز و یک دو جام بده
می گلرنگ لاله فام بده

دهن همچو قند را بگشای
بی‌دلان به بوسه کام بده

دلم از شربت حلال گرفت
ساغری بادهٔ حرام بده

تو غلام که‌ای؟ نمی‌دانم
قدحی، ای منت غلام، بده

به سلامت چو میروی، ای باد
آن پری را ز من سلام بده

گو که: از نام ما نداری ننگ
ساعتی ترک ننگ و نام بده

همه داری تو هر چه می‌باید
من چه گویم ترا: کدام بده؟

سخن لعل آبدار بگوی
خبر قد خوش خرام بده

تا که دیگ وصال پخته شود
اوحدی را شراب خام بده
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.