هوش مصنوعی: این متن بیانگر احساسات و حالات درونی فردی است که خود را در وضعیت نابسامان و گمراهی می‌بیند. او از هویت خود دور افتاده، در فقر و تنهایی به سر می‌برد و از جامعه و زندگی خود ناامید شده است. او خود را در جهنم زمینی می‌بیند و از بهشت آسمانی دور افتاده است. این فرد از غفلت و بی‌خودی رنج می‌برد و در نهایت خود را در میان امواج زندگی گم کرده می‌بیند.
رده سنی: 18+ این متن حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و روانشناختی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. مفاهیمی مانند هویت، گمراهی، فقر، و ناامیدی برای نوجوانان ممکن است سنگین و نامفهوم باشد، اما برای بزرگسالان قابل درک و تأمل‌برانگیز است.

غزل شمارهٔ ۷۴۵

من که باشم؟ در زیان افتاده‌ای
از هوی اندر هوان افتاده‌ای

بیخودی، رخ در بیابان کرده‌ای
گمرهی، از کاروان افتاده‌ای

ناکسی، از بخت دوری جسته‌ای
مفلسی، از خان و مان افتاده‌ای

گاه گویایی فضیحت گشته‌ای
وقت خاموشی زیان افتاده‌ای

از بهشت اندر جهنم رفته‌ای
بر زمین از آسمان افتاده‌ای

بر سر کوی سبکباران عشق
از گرانی رایگان افتاده‌ای

گوهر خود را ز خس نشناخته
وز خسی در خاکدان افتاده‌ای

دل ز غفلت بسته در جایی چنین
وانگه از جایی چنان افتاده‌ای

روز سربازی عنان پیچیده‌ای
وقت مردی ناتوان افتاده‌ای

همنشینان بر کنار بحر و من
از کنار اندر میان افتاده‌ای

اوحدی‌وار از برای این و آن
در زبان این و آن افتاده‌ای
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۴۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.