۳۴۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۴۶

باز به تنها چنین عزم کجا کرده‌ای؟
وعدهٔ وصل که بود اینکه وفا کرده‌ای؟

سخت به جوش اندری، تا چه هوس میپزی؟
بس به هوس میروی، تا چه هوا کرده‌ای؟

رفتی و ما همچنین بر سر یاری و مهر
گر چه تو یاری دگر بر سر ما کرده‌ای

میل به ما میکنی، تا بخوری خون ما
خوردن خون سهل اگر میل بما کرده‌ای

صید که از دام تو گشت رها، دیگرش
زود بگیردی ولی خود چه رها کرده‌ای؟

چشم تو تیری فگند، گفت: خطا شد دریغ!
تیر تو در دل نشست، گو که: خطا کرده‌ای

کی سخنی گفته‌ای با دلم از زیر لب؟
یا به مثل پرسشی از سر پا کرده‌ای؟

کرده زبان بارها با من مسکین گرو
پس دگری را ز لب کام‌روا کرده‌ای

چون همه را داده‌ای خلعت وصل، ای پسر
پیرهن اوحدی از چه قبا کرده‌ای؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.