هوش مصنوعی: این شعر از عشق و رنج عاشقانه سخن می‌گوید. شاعر از معشوق خود گلایه می‌کند که با رفتارهای متناقض و نیش‌های عاشقانه، دل او را به تنگ آورده است. معشوق با جذابیت‌هایش مانند زلف و خال و خط، لشکری از عشق به سوی شاعر می‌آورد و او را درگیر جنگ عشق می‌کند. شاعر از رنج‌هایی که تحمل می‌کند سخن می‌گوید و معشوق را به خوی پلنگ‌مانندش تشبیه می‌کند. در نهایت، شاعر خود را خاک پای معشوق می‌خواند و از عشق بی‌پایان خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تشبیهات و مفاهیم مانند رنج عشق و شکایت از معشوق نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۷۴۸

همچو گل صد گونه رنگ آورده‌ای
غنچه‌وارم دل به تنگ آورده‌ای

سوی من هر دم ز زلف و خال و خط
لشکری دیگر به جنگ آورده‌ای

در مخالف میزنی چون دف مرا
راستی نیکم به چنگ آورده‌ای

چون تو آهو زاده‌ای حیفست حیف!
کآنچنان خوی پلنگ آورده‌ای

بی‌گناهم کشته‌ای صدبار و باز
رفته‌ای، صد عذر لنگ آورده‌ای

بس جهودی میکشم، گویی، مرا
با اسیران از فرنگ آورده‌ای

اوحدی را خاک پای خویش خوان
چونکه دستش زیرسنگ آورده‌ای
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.