هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است. شاعر در این شعر از حضور همیشگی معشوق در زندگی خود سخن می‌گوید و از رفتارهای متناقض و گاه ناخوشایند معشوق شکایت می‌کند. او از عشق و وابستگی خود به معشوق می‌گوید و از این که معشوق گاه او را از خود دور می‌کند و گاه نزدیک، احساس سردرگمی می‌کند. شاعر همچنین از این که معشوق گاه مانند یک حلقه به دور او می‌چرخد و گاه مانند یک نقطه در مرکز توجه قرار می‌گیرد، سخن می‌گوید. در نهایت، شاعر از معشوق می‌خواهد که اگر روزی به وصال او برسد، این را به حساب گذشته‌های ناخوشایند نگذارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم و احساسات بیان شده در شعر ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۷۴۹

در هر چه دیده‌ام تو پدیدار بوده‌ای
ای کم نموده رخ، که چه بسیار بوده‌ای

ما بارکرده رخت و طلب‌گار روی تو
وانگه نهفته خود تو درین بار بوده‌ای

چون اول از تو خاست که عشاق را نخواست
آخر چه شد که از همه بیزار بوده‌ای؟

گفتی: برو، برفتم و گفتی: بیا، دگر
چونم فروختی که خریدار بوده‌ای؟

آنی که یک زمان ز تو ما را گزیر نیست
هر جا که بوده‌ایم تو ناچار بوده‌ای

گر بوده‌ای به حلقهٔ خمارمان شبی
مانند حلقه بر در و دیوار بوده‌ای

گه در میانه نقط صفت گشته‌ای پدید
گاه از کنار دایره کردار بوده‌ای

دوش آنچه دزد برد ز ما در ضمان ماست
یا عهده بر تو بود که بیدار بوده‌ای

ما را مکن به رفتن بازار سرزنش
با ما تو نیز بر سر بازار بوده‌ای

با ما چو یک شراب ز یک جام خورده‌ای
ما مست چون شدیم و تو هشیار بوده‌ای؟

نوش دلست اگر شکر، ار زهر داده‌ای
هوش روان، اگر گل، اگر خار بوده‌ای

روزی اگر به وصل شوی یار اوحدی
منت منه، که با دگران یار بوده‌ای
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.