هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل گونه، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از بی‌توجهی معشوق شکایت کرده و از عشق و دلدادگی خود سخن می‌گوید. او از زیبایی و جذابیت معشوق و همچنین از بی‌وفایی و سردی او در برابر عشق خود می‌نالد. شاعر در نهایت به خود و دیگران توصیه می‌کند که از عشق‌های نافرجام و ناامیدکننده دوری کنند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند شکایت از بی‌توجهی و توصیه‌های اخلاقی نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۷۵۷

دولت ز در باز آمدی ما را پس از بی‌دولتی
گر رخ نمودی ترک ما «بعداللتیا واللتی»

می‌زیبد او را سلطنت، زیرا که پیش درگهش
هر شب خروش عاشقان باشد چو کوس نوبتی

از سرکشی او چون علم در جنگ با ما روز و شب
ما در برش زاری‌کنان مانند کوس نوبتی

دادم به زلفش دوش دل، چشمش به ترکی گفت: هی!
او را چو کردی پیشکش، ما را نیاری خدمتی؟

من می‌توانم بوسها دزدیدن از لعلش ولی
چشمش چو غوغا می‌کند می‌ترسم از بی‌حرمتی

شکر به دامن می‌کشند از لعل او تردامنان
وانگه دل بیمار من می‌میرد از بی‌شربتی

ای اوحدی، چون طاقت جورش نیاوردی دگر
بر یار هر جایی منه خاطر، که صاحب غیرتی

شهر کسانست این، دگر بر نیکوان عاشق مشو
گردن به مسکینی بنه، مادام کندر غربتی
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.