هوش مصنوعی: این متن عرفانی بیانگر وحدت وجود و عشق به معشوق حقیقی است. شاعر بیان می‌کند که هستی تنها از آنِ معشوق است و عقل در وادی محبت او گمراه می‌شود. او تأکید می‌کند که ذکر معشوق در همه جا حاضر است و وجود ما جدا از او نیست. در نهایت، شاعر توصیه می‌کند که برای وصال معشوق، باید از خود گذشت.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. بنابراین، برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است.

غزل شمارهٔ ۷۶۲

ای برون از بلندی و پستی
جز تو کس را نمی‌رسد هستی

عقل در وادی محبت تو
ره غلط می‌کند ز سرمستی

تا سر جمله‌ها شود نامت
خویشتن را به جمله بر بستی

حلقه‌ای نیست خالی از ذکرت
گر چه در هیچ حلقه ننشستی

بودن ما جدا نبود از تو
با تو بودیم تا تو بودستی

بر سر چار سوی رغبت خویش
نخریدی دلی، که نشکستی

اوحدی، گر وصال او خواهی
ببر از خویشتن، که پیوستی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.