هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که به موضوع بتپرستی و رهایی از آن میپردازد. شاعر از نقشهای دنیوی و بتهای معنوی سخن میگوید و تأکید میکند که تنها با نور جان میتوان از این دامها رهایی یافت. او از مؤمنان میخواهد که از بتهای درونی و بیرونی خود رها شوند و به حقیقت برسند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم پیچیدهی مذهبی و عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۷۶۴
کدامین نقشبند این نقش بستی؟
همه یک دست و هر نقشی به دستی
به نور جان شدست این نقش ممتاز
و گرنه کی چنین در دل نشستی؟
گر این جان در بت سنگین بدیدی
عجب دارم خلیل ار بت شکستی
ورین معنی بتی را جمع بودی
کدامینمؤمناز بت باز رستی؟
بیا، تا هر دم از دستی بر آییم
مگر نقاش این آید به دستی
که گر پا بستهٔ این نقش گردیم
چه فرق ازمؤمنی تا بتپرستی؟
نهاد اندر لب شیرین این قوم
میی روشن، که هر جامی و مستی
پریشان کرد گرد روی ایشان
سر زلفی که هر تاری و شستی
مسلمان، اوحدی، آن روز بودی
که از دام چنین بتها برستی
همه یک دست و هر نقشی به دستی
به نور جان شدست این نقش ممتاز
و گرنه کی چنین در دل نشستی؟
گر این جان در بت سنگین بدیدی
عجب دارم خلیل ار بت شکستی
ورین معنی بتی را جمع بودی
کدامینمؤمناز بت باز رستی؟
بیا، تا هر دم از دستی بر آییم
مگر نقاش این آید به دستی
که گر پا بستهٔ این نقش گردیم
چه فرق ازمؤمنی تا بتپرستی؟
نهاد اندر لب شیرین این قوم
میی روشن، که هر جامی و مستی
پریشان کرد گرد روی ایشان
سر زلفی که هر تاری و شستی
مسلمان، اوحدی، آن روز بودی
که از دام چنین بتها برستی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.