هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق و درد فراق است. شاعر از دوری معشوق رنج می‌برد و این دوری باعث شده تا او از هر خواب و خوردی بی‌بهره بماند. او به رنگ‌های سرخی و زردی اشاره می‌کند که نشان‌دهنده حالات روحی اوست. شاعر از بدخواهان و حسودان شکایت می‌کند و می‌گوید که تنها سخن دوست برایش ارزشمند است. او از عشق و گرمی و سردی آن سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که هیچ چیز بهتر از اندیشه معشوق نیست. در پایان، شاعر به خواننده توصیه می‌کند که از آتش دوزخ نترسد و به خاک درگاه معشوق برسد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۷۷۴

ای از تو مرا هر نفسی بادی و دردی
دورم به فراق تو ز هر خوابی و خوردی

این سرخی من و زردی رخ تست
ورنه من مسکین کیم از سرخی و زردی؟

بدخواه که بر دوری ما رشک چنین برد
گر با تو بدیدی که نشستیم چه کردی؟

گو: جمله جهان تیغ برآرید، که با کس
ما را سر پرخاش نماندست و نبردی

روی از سخن سرد حسودان نتوان تافت
خالی نبود عاشقی از گرمی و سردی

ما را جهان جز سخن دوست مگویید
زنهار! که این باغ بدادیم بوردی

کاری به از اندیشهٔ آن یار ندیدیم
بشنو که: چنین کار برآید ز نوردی

در هیچ قدح بهتر ازین می نتوان یافت
دریاب که: هر قطره ازین باده و مردی

ای اوحدی، اندیشه مکن ز آتش دوزخ
گر می‌رسی از خاک در دوست به گردی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.