هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به زیبایی‌های آفرینش و عشق الهی اشاره دارد. شاعر از نقش‌های مختلفی که خداوند در جهان آفریده سخن می‌گوید، از جمله آفرینش انسان، طبیعت، و مفاهیم عرفانی مانند عشق و وصال. همچنین، شاعر به رازهای نهان و جستجوی انسان برای درک حقیقت اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۷۷۵

نقشی ز صورت خود هر جا پدید کردی
پس عشق دیدن آن در ما پدید کردی

تا هر کسی نداند سر پرستش تو
وامق بیافریدی، عذرا پدید کردی

خورشید را بدادی نوری ز طلعت خود
وز بهر خدمت او جوزا پدید کردی

تا قطره را نباشد از گم شدن هراسی
بر راه باز گشتن دریا پدید کردی

می‌خواستی که از ما بر ما بهانه گیری
ورنه چرا ز آدم حوا پدید کردی؟

نوری که شمع گردون از عکس اوست روشن
در نقطهٔ دل ما چون ناپدید کردی

تا دولت وصالت بی‌وعده‌ای نباشد
امروز عاشقان را فردا پدید کردی

زان ساغر نهانی بر باده‌ای که دانی
چون گرم گشت منزل غوغا پدید کردی

از جستن نهانت چون اوحدی زبون شد
در عین بی‌نشانی خود را پدید کردی
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.