هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و محبت معشوق سخن می‌گوید و از نبود توجه و لطف او شکایت می‌کند. شاعر آرزو می‌کند که معشوق به او توجه کند و با لطف خود او را شاد و خرم سازد. همچنین، شاعر از جدایی و دوری معشوق ابراز ناراحتی می‌کند و آرزو می‌کند که معشوق به او نزدیک شود و او را در آغوش بگیرد.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم و احساسات بیان‌شده در شعر نیاز به تجربه و بلوغ عاطفی بیشتری دارند.

غزل شمارهٔ ۷۷۷

نظری گر ز سر لطف به کارم کردی
شادمان چون گل و خرم به بهارم کردی

جاودان گفتمی آن خنجر و بازو را شکر
با خود ار زانکه ببری چو شکارم کردی

اگر آن غنچه دهن را سر مهری بودی
در دل از کیسه چرا آن همه خارم کردی

خرم از گل بدر افتادی و بار از گرداب
اگر از راه کرم دست به بارم کردی

تنگ دستم، چه شدی گر به وفا دستی تنگ
ز سر لطف در آغوش و کنارم کردی؟

از درخت قد و باغ رخ تو کم چه شود؟
دامن ار پر گل و سیب و به و نارم کردی

به غلامی نشمردی دل من شاهان را
با غلامان خود ار دوست شمارم کردی

کاج! لعلی ز لبش بستدمی، تا بر من
سهل بودی اگر این باده خمارم کردی

نشوی در پی آزار دل من یک روز
گر شبی گوش بدین نالهٔ زارم کردی

پس ازین شام جدایی چه شدی گر سحری؟
تا به بستان در حجره گذارم کردی

اوحدی، گر به قبولی برسیدی ز لبش
زود بر مرکب اقبال سوارم کردی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.