هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از خستگی و ناامیدی خود سخن میگوید و از دیگران میخواهد که به جای ملامت، به درد و رنج او توجه کنند. او از عشق و علاقهاش به کسی یاد میکند و از ناتوانی خود در رسیدن به خواستههایش میگوید. شاعر همچنین به بیتوجهی دیگران به نیازهایش اشاره میکند و از این که کسی مانند اوحدی (احتمالاً اشاره به شاعر دیگری) درد و نیاز او را درک نمیکند، اظهار تاسف میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات فارسی دارد.
غزل شمارهٔ ۷۸۰
بر خستهای ملامت چندین چه میپسندی؟
کورا نظر بپوشد شوخی به چشمبندی
ای خواجهٔ فسرده، خوبی دلت نبرده
گر درد ما بنوشی، بر درد ما نخندی
چون پسته لب ببستم از ذکر شکر او
زان شب که نقل کردیم آن پستهای قندی
در دست کوته ما مهر زر ار نبیند
کی سر نهد به مهری؟ سروی بدان بلندی
دیگر بهیچ آبی در بار و بر نیاید
شاخ سکون و صبرم، کز بیخ و بن بکندی
هر کس حکایت خود اندر نبشت، لیکن
چون اوحدی که داند سر نیازمندی؟
کورا نظر بپوشد شوخی به چشمبندی
ای خواجهٔ فسرده، خوبی دلت نبرده
گر درد ما بنوشی، بر درد ما نخندی
چون پسته لب ببستم از ذکر شکر او
زان شب که نقل کردیم آن پستهای قندی
در دست کوته ما مهر زر ار نبیند
کی سر نهد به مهری؟ سروی بدان بلندی
دیگر بهیچ آبی در بار و بر نیاید
شاخ سکون و صبرم، کز بیخ و بن بکندی
هر کس حکایت خود اندر نبشت، لیکن
چون اوحدی که داند سر نیازمندی؟
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.