هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دل‌بستگی به معشوق سخن می‌گوید و از بی‌توجهی و بی‌مهری او شکایت می‌کند. او معشوق را به زیبایی و جذابیت توصیف می‌کند و از تأثیر عشق بر خود می‌گوید. شاعر همچنین تأکید می‌کند که عشق با منطق و فرزانگی سازگار نیست و عاشق نباید در برابر احساسات خود مقاومت کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عاطفی و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند شکایت از بی‌مهری و تأثیرات عشق نیاز به تجربه و بلوغ عاطفی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۸۱۷

نه بیگانه‌ای، ای بت خانگی
مکن با من خسته بیگانگی

تو گر پایمردی نکردی به لطف
چه سود این دلیری و مردانگی؟

پری‌زاده‌ای چون تو پیش نظر
نباشد ز من طرفه دیوانگی

چراغیست روی تو، ای ماهرخ
که شمعش نیرزد به پروانگی

بگیری بسی دل زلف چو دام
گر آن خال مشکین کند دانگی

ز مهر سر زلفت، ای سنگدل
هوس می‌کند سنگ را شانگی

به تمکین مکوش، اوحدی، در غمش
که عاشق نکوشد به فرزانگی
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.