هوش مصنوعی: این متن شعری است که به توصیف زمستان و تأثیرات آن بر روح و روان انسان می‌پردازد. شاعر از شراب و سماع به عنوان راهی برای رهایی از سختی‌های زمستان یاد می‌کند و به مخاطب توصیه می‌کند که با نوشیدن شراب و شادی، از غم و اندوه دوری کند. همچنین، شاعر به تفاوت بین زاهدان خشک‌مقدس و رندان آزاده اشاره می‌کند و از مخاطب می‌خواهد که به جای دنبال کردن خسیس‌ها و دون‌ها، به دنبال آزادی و دین رندان باشد.
رده سنی: 18+ این متن شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مصرف شراب و سماع ممکن است برای افراد زیر 18 سال مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۸۵۲

زمستان ز مستان نبیند زبونی
و گر خود بلا بارد از ابر خونی

زمستان بهاریست آنجاکه باشد
شراب ارغوانی، سماع ارغنونی

ز شر زمستان شرابت رهاند
و گر خود به فضل و هنر ذوفنونی

چو بادی برآید دمی باده درکش
ز آتش چه کم؟ باده آر از کنونی

از آن حلقه شد پشتت از باد سرما
که از حلقهٔ می‌پرستان برونی

گر آزاد مردی تو و دین رندان
به دونان رها کن خسیسی و دونی

تو ای زاهد خشک، هم ساغر نو
فرو کش به شادی که در هان و هونی

نگه کن که چونست احوال و آنگه
بخور باده‌ای چند و بنگر که چونی؟

دل آهنین را دوایی ده از می
که مانند سیمابی از بی‌سکونی

به یک حال بر بیستان خویشتن را
گر از باستانی ور از بیستونی

ز سر دل اوحدی دور باشی
چو ذوقی نباشد ترا اندرونی
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.