هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و دلدادگی به معشوق سخن می‌گوید. او از دل‌تنگی، عشق بی‌پایان و تسلیم در برابر معشوق صحبت می‌کند و از ناکامی‌ها و رنج‌های عشق نیز یاد می‌کند. شاعر به وفاداری و عشق بی‌قید و شرط خود اشاره می‌کند و از معشوق می‌خواهد که بدون واسطه به دیدارش بیاید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند تسلیم در عشق و رنج‌های عشقی نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۸۷۲

ای از گل سوری دهنت غنچه نمایی
وی بر سمن از سنبل تر غالیه سایی

میدان که: سر ما و نشان قدم تست
در کوی تو هر جا که سری بینی و پایی

دوش این دل من خانهٔ عشق تو همی کند
و امروز دگر باره بنا کرد سرایی

بی‌واسطه روزی هوس دیدن ما کن
کندر دل ما جز هوست نیست هوایی

یک روز به زلف تو در آویزم و رفتم
شک نیست که باشد سر این رشته به جایی

دی منکر ما را هوس پرده دری بود
پنداشت که بتوان زدن این پرده به تایی

آن کس که درین واقعه عذرم نپذیرد
بر سینه نخوردست مگر تیر بلایی

من گردن تسلیم به شمشیر سپردم
از دوست کجا روی بپیچم به قفایی؟

زان تخم وفا بهره چه معنی که ندیدیم
نیکی و بدی را چو پدیدست جزایی

برگشتنت، ای اوحدی، از یار خطا بود
دل بر نتوان داشت ز ترکی به خطایی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۷۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.