۳۴۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۷۸

ای در دل من چو جان کجایی؟
وی از نظرم نهان کجایی؟

کردی ز برم کناره چونی؟
رفتی بدر از میان کجایی؟

پیش آمدی از زمین چه چیزی؟
بگذشتی از آسمان کجایی؟

گفتی که: من از جهان برونم
ای از تو پر این جهان، کجایی؟

در هیچ مکان نه‌ای و بی‌تو
نادیده کسی مکان، کجایی؟

آن چیز که گفتم آن نباشی
آن عین تو بد، تو آن کجایی؟

در هر چیزی نشانی از تست
وانگاه تو بی‌نشان کجایی؟

از ما تو اثر نمی‌گذاری
ما بر اثرت دوان، کجایی؟

هستیت یقین شد اوحدی را
ای بی‌تو یقین گمان، کجایی؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.