هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و فراق سخن می‌گوید و از معشوق خود می‌خواهد که به او بازگردد. او از درد هجران و بی‌قراری خود می‌گوید و امیدوار است که معشوق با لطف و کرم خود به سوی او بازآید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و احساسی دارد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک فارسی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۸۷۹

چه شود کز سر رحمت به سرم باز آیی؟
در وصلی بگشایی ز درم باز آیی؟

از برم صبر و قرار و دل و دانش بردی
نام اینها نبرم گر به برم باز آیی

چون ز هجر تو شوم کشته بیایی، دانم
چه تفاوت کند ار زودترم باز آیی؟

گر بدانم که کجایی؟ به سرت پیش آیم
ور بدانی که چه زارم؟ به سرم بازآیی

قوت آمدنم نیست به نزد تو مگر
هم تو لطفی بکنی و به کرم باز آیی

اوحدی شد چو هلالی ز فراقت، چه شود؟
گر درین هفته چو ماه از سفرم بازآیی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۷۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.