هوش مصنوعی: این شعر از عشق و آشنایی سخن می‌گوید و از درد فراق و سوختن در آتش عشق حکایت می‌کند. شاعر از دشمنان و آشنایی با آن‌ها، سوختن در آتش عشق مانند پروانه، و ناامیدی از وفاداری در عشق می‌گوید. در نهایت، شاعر از آرزوی پیمان بستن با معشوق و پایان دادن به سخنان طولانی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عشق و فراق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۸۸۰

با دشمنان ما شد هم خانه آشنایی
کرد از فراق ما را دیوانه آشنایی

روزی هزار نوبت از شمع عارض خود
ما را بسوخت همچون پروانه آشنایی

از زلف و خال مشکین پیوسته بر رخ و لب
هم دام عشق دارد هم دانه آشنایی

ترس خدا ندارد در سینه شهر سوزی
مویی وفا ندارد در شانه آشنایی

آن روز کاشنا شد با من به دلنوازی
گفتم که: زود گردد بیگانه آشنایی

پیمانهٔ‌پر از می در ده، مگر که با ما
پیمان کند چو بیند پیمانه، آشنایی

ای اوحدی، چه حاجت چندین سخن؟ که حرفی
بس، گر چنانکه باشد در خانه آشنایی
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.