هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و شوق به معشوق خود سخن می‌گوید. او از فراق و دوری معشوق رنج می‌برد و آرزوی دیدار او را دارد. شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق به حدی سخن می‌گوید که حتی بوی موهای او را با نافه‌ی چینی مقایسه می‌کند و از تأثیرات عمیق این عشق بر خود و دیگران می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی دارد که معمولاً در سنین بالاتر یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۸۸۱

ای نافهٔ چینی ز سر زلف تو بویی
ماه از هوست هر سرمه چون سر مویی

شوق تو ز بس جامه که بر ما بدرانید
نی کهنه رها کرد که پوشیم و نه نویی

از بادهٔ وصل تو روا نیست که دارد
هر کس قدحی در کف و ما کشتهٔ بویی

من شیشهٔ خود بر سر کوی تو شکستم
کز سنگ تو بیرون نتوان برد سبویی

مجموع تو در خانه و مرد و زن شهری
هر یک ز فراق تو پراگنده به سویی

یک روز برون آی، که هستند بسی خلق
در حسرت دیدار تو بر هر سر کویی

چون اوحدی از هر دو جهان روی بتابیم
آن روز که روی تو ببینم و چه رویی؟
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.