هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساس گمگشتگی، ترس و ناامیدی خود سخن می‌گوید. او از خداوند طلب رحمت و هدایت می‌کند و از گناهان و تقصیرات خود شرمنده است. شاعر از تاریکی راه و سنگینی بار گناهانش می‌نالد و امیدوار است که با رحمت الهی نجات یابد. او از ضعف خود در بندگی و ترس از مواجهه با خداوند سخن می‌گوید و از خدا می‌خواهد که او را در پیشگاه خود بپذیرد.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و مذهبی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، مفاهیمی مانند گناه، تقصیر و ترس از مواجهه با خداوند ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و پیچیده باشد.

قصیدهٔ شمارهٔ ۱ - له فی‌المناجات

راه گم کردم، چه باشد گر به راه آری مرا؟
رحمتی بر من کنی وندر پناه آری مرا؟

می‌نهد هر ساعتی بر خاطرم باری چو کوه
خوف آن ساعت که با روی چو کاه آری مرا

راه باریکست و شب تاریک، پیش خود مگر
با فروغ نور آن روی چوماه آری مرا

رحمتی داری، که بر ذرات عالم تافتست
با چنان رحمت عجب گر در گناه آری مرا

شد جهان در چشم من چون چاه تاریک از فزع
چشم آن دارم که بر بالای چاه آری مرا

دفتر کردارم آن ساعت که گویی: بازکن
از خجالت پیش خود در آه‌آه آری مرا

من که چون جوزا نمی‌بندم کمر در بندگی
کی چو خورشید منور در کلاه آری مرا؟

اسب خیرم لاغرست و خنجر کردار کند
آن نمی‌ارزم که در قلب سپاه آری مرا؟

لاف یکتایی زدم چندان، که زیر بار عجب
بیم آنستم که با پشت دو تاه آری مرا

هر زمان از شرم تقصیری که کردم در عمل
همچو کشتی ز آب چشم اندر شناه آری مرا

خاطرم تیره است و تدبیرم کژ و کارم تباه
با چنین سرمایه کی در پیشگاه آری مرا؟

گر حدیث من به قدر جرم من خواهی نوشت
همچو روی نامه با روی سیاه آری مرا

بندگی گرزین نمط باشد که کردم، اوحدی
آه از آن ساعت که پیش تخت شاه آری مرا!
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - وله روح الله روحه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.