هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از غربت و دلتنگی‌های عشق سخن می‌گوید. او با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، احساسات خود را نسبت به معشوق بیان می‌کند و از رنج‌های عشق و غربت می‌نالد. همچنین، در برخی ابیات به مفاهیم عرفانی مانند رحمت الهی و فنا در راه عشق اشاره شده است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اصطلاحات به‌کار رفته در شعر نیاز به دانش ادبی و تجربه‌ی زندگی بیشتری دارد تا به‌طور کامل درک شوند.

غزل شمارهٔ ۵۶

طره مشکین نباشد بر رخ جانان غریب
زانک نبود سنبل سیراب در بستان غریب

ای که گفتی گرد لعلش خط مشگین از چه روست
خضر نبود برکنار چشمهٔ حیوان غریب

گر بنالم در هوای طلعتش عیبم مکن
در بهاران نبود از مرغ چمن افغان غریب

سنبلش بی‌وجه نبود گر بود شوریده حال
زانک افتادست چون هند و بترکستان غریب

ور دلم در چین زلفش بس غریب افتاده است
در دلم نبود غمش چون گنج در ویران غریب

برغریبان رحمت آور چون غریبی در جهان
زانک نبود از خداوند کرم احسان غریب

چشم مستت گر بریزد خون هر بیچاره‌ئی
چاره نبود زانک نبود فتنه از مستان غریب

گر به شمشیرم کشی حکمت روان باشد ولیک
بر گدا گر رحمت آرد نبود از سلطان غریب

در رهت خواجو بتلخی جان شیرین داد و رفت
هر گز آمد در دلت کایا کجا رفت آن غریب
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.