هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، شاعر بزرگ ایرانی، بیانگر مفاهیمی مانند عشق، مستی، تقدیر و رهایی از قید و بندهای دنیوی است. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند می‌نوشی، توبه شکستن و مستی، به انتقاد از ریاکاری و تظاهر به تقوا می‌پردازد و بر اهمیت آزادی و لذت‌های اصیل زندگی تأکید می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، اشاره به مصرف شراب (به‌عنوان نماد) ممکن است برای گروه‌های سنی پایین نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۱۵۹

دوش پیری ز خرابات برون آمد مست
دست در دست جوانان و صراحی در دست

گفت عیبم مکن ای خواجه که ترسا به چه‌ئی
توبهٔ من چو سر زلف چلیپا بشکست

هرکه کرد از در میخانه گشادی حاصل
چون تواند دل سودا زده در تقوی بست

من اگر توبه شکستم مکن انکارم از آنک
خود پرستی نکند هر که بود باده پرست

گر بپیری هدف ناوک خلقی گشتم
چه توان کرد که تیر خردم رفت از شست

مستم آندم که بمیرم بسر خاک برید
تا سر از خاک بر آرم به قیامت سرمست

کس ازین قید بتدبیر نرفتست برون
زانکه از چنبر تقدیر نمی‌شاید جست

مست و مدهوش برندش ز لحد بر عرصات
هر که شد همقدح باده گساران الست

جان فشانان که چو شمع از سر سر برخیزند
یکنفس بی می نوشین نتوانند نشست

همچو ابروی بتان صید کند خاطر خلق
آنکه نشکیبدش ازصحبت مستان پیوست

گر شود بزمگهت عالم بالا خواجو
تو مپندار که بالاتر ازین کاری هست
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.