هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از خواجوی کرمانی، بر پایهی وفاداری به دوست و عشق حقیقی استوار است. شاعر تأکید میکند که هرگز دوست را به خاطر دشمنان ترک نخواهد کرد و عشق حقیقی را بر هر چیزی ترجیح میدهد. همچنین، از مضامینی مانند عشق به معشوق، وفاداری، وصف طبیعت و مفاهیم عرفانی استفاده شده است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی ادبی دارد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۱۷۷
من بقول دشمنان هرگز نگیرم ترک دوست
کز نکورویان اگر بد در وجود آید نکوست
گر عرب را گفتگوئی هست با ما در میان
حال لیلی گو که مجنون همچنان در جستجوست
چون عروس بوستان از چهره بگشاید نقاب
بلبل ار وصف گل سوری نگوید هرزه گوست
گر چه جانان دوست دارد دشمنی با دوستان
دشمن جان خودست آنکس که برگردد ز دوست
همچو گوی ارزانکه سرگردان چوگان گشتهئی
سر بنه چون در سر چوگان هوای زخم گوست
کاشگی از خاک کویش من غباری بودمی
کانکه او را آبروئی هست پیشش خاک کوست
چشمهٔ جانبخش خضرست آن که آبش جانفرانست
روضهٔ بستان خلدست این که بادش مشکبوست
چون صبا حال پریشانی زلفت شرح داد
هیچ میدانی کز آنساعت دلم در بند اوست
با تو خواجو را برون از عشق چیزی دیگرست
ورنه در هر گوشه ماهی سرو قد لاله روست
کز نکورویان اگر بد در وجود آید نکوست
گر عرب را گفتگوئی هست با ما در میان
حال لیلی گو که مجنون همچنان در جستجوست
چون عروس بوستان از چهره بگشاید نقاب
بلبل ار وصف گل سوری نگوید هرزه گوست
گر چه جانان دوست دارد دشمنی با دوستان
دشمن جان خودست آنکس که برگردد ز دوست
همچو گوی ارزانکه سرگردان چوگان گشتهئی
سر بنه چون در سر چوگان هوای زخم گوست
کاشگی از خاک کویش من غباری بودمی
کانکه او را آبروئی هست پیشش خاک کوست
چشمهٔ جانبخش خضرست آن که آبش جانفرانست
روضهٔ بستان خلدست این که بادش مشکبوست
چون صبا حال پریشانی زلفت شرح داد
هیچ میدانی کز آنساعت دلم در بند اوست
با تو خواجو را برون از عشق چیزی دیگرست
ورنه در هر گوشه ماهی سرو قد لاله روست
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.