هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از شاعری ناشناس (احتمالاً خواجوی کرمانی) است که در آن شاعر از عشق و دل‌بستگی به معشوق، زیبایی‌های طبیعت و مفاهیم عرفانی سخن می‌گوید. او از زلف پریشان معشوق، نسیم صبا، بلبل دلشده، و گلستان به عنوان نمادهایی از عشق و جذابیت یاد می‌کند. همچنین، مفاهیمی مانند ایمان در راه عشق، مستی عرفانی، و یادآوری مفاهیم عمیق فلسفی مانند آب حیات و نقاش ازل نیز در شعر دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی بیشتری دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به‌کاررفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۲۶۶

چون صبا نکهت آن زلف پریشان آرد
دل پر درد مرا مژدهٔ درمان آرد

جان بشکرانه کنم پیشکش خدمت او
هر نسیمی که مرا مژدهٔ جانان آرد

چه تفاوت کند از نکهت انفاس نسیم
بلبل دلشده را بوی گلستان آرد

زلف چوگان صفت ار حلقه کند بر رخسار
هر زمان گوی دلم در خم چوگان آرد

هر که را دست دهد حاصل اوقات عزیز
حیف باشد که بافسوس بپایان آرد

در ره عشق مسلمان حقیقی آنست
که به زنار سر زلف تو ایمان آرد

زاهد صومعه را هر نفسی مست و خراب
نرگس مست تو در حلقهٔ مستان آرد

اگر از چشمهٔ نوش تو زلالی یابد
کی خضر یاد بد آب چشمهٔ حیوان آرد

باز صورت نتوان بست که نقاش ازل
صورتی مثل تو در صفحهٔ امکان آرد

دیگران سبزه ز گلزار ببازار برند
خط سبزت بچه رو سبزه ببستان آرد

گرخیال سر زلف تو نگیرد دستم
کی دل خستهٔ من طاقت هجران آرد

هر که با منطق خواجو کند اظهار سخن
در به دریا برد و زیره به کرمان آرد
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.