هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از خواجوی کرمانی، بیانگر احساسات عمیق عاشقانه، وفاداری، و دردهای عشق است. شاعر از بی‌وفایی معشوق، زیبایی‌های طبیعت و تأثیر آن بر انسان، و همچنین از فداکاری در راه عشق سخن می‌گوید. ابیات پر از تصاویر شاعرانه مانند گل، بلبل، و تیغ جفا هستند که احساسات شاعر را به زیبایی منتقل می‌کنند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به دردها و رنج‌های عشق نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۸۳

آنکه هرگز نظری با من شیدا نکند
نتواند که مرا بی سر و بی پا نکند

دوش می‌گفت که من با تو وفا خواهم کرد
لیک معلوم ندارم که کند یا نکند

اگر آن حور پری رخ بخرامد در باغ
نبود آدمی آنکس که تماشا نکند

خسرو آن نیست که از آتش دل چون فرهاد
جان فدای لب شیرین شکرخا نکند

گل چو بر نالهٔ مرغان چمن خنده زند
چکند بلبل شب خیز که سودا نکند

هر که را تیغ جفا بردل مجروح زنی
حذر از ضربت شمشیر تو قطعا نکند

چون توانم شدن از نرگس مستت ایمن
کانکه چشم تو کند کافر یغما نکند

گل خیری چو بر اطراف گلستان گذرم
نتواند که رخم بیند و صفرا نکند

هر که احوال دل غرقه بداند خواجو
اگرش عقل بود روی بدریا نکند
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.